تبیین"انقلاب اسلامی"

تبیین تفکر و راهبردهای انقلاب اسلامی

تبیین"انقلاب اسلامی"

تبیین تفکر و راهبردهای انقلاب اسلامی

تبیین"انقلاب اسلامی"

هوالحکیم
اهمیت تبیین
من این را به شما جوانانى که احساس مسئولیت میکنید، توى پرانتز عرض میکنم که تبیین خیلى اهمیت دارد. در مبارزات اسلامى، در همه حال تبیین - بیان واقعیت و رساندن واقعیت؛ تبلیغ، بلاغ - خیلى اهمیت دارد و این را نباید از دست داد...
بله، روش اسلامى همین است. روش اسلامى تبیین است و همین تبیین‌ها موجب شد که انقلاب اسلامى بر بسیارى از این پیش‌زمینه‌هاى تاریخى و تربیتهاى غلط فائق بیاید و فائق آمد.
"امام خامنه ای"۸۷/۲/۱۴

نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

آخرین نظرات
  • ۹ بهمن ۹۳، ۱۶:۲۱ - سید علی روح الامین
    عالی بود

سخنان منتشر نشده مشایی 2 ماه پس از انتخابات 88

تبیین | يكشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۱۷ ب.ظ


اسفندیار رحیم مشایی، در این سخنرانی درباره مناسبات قدرت در فضای سیاسی آن روزهای ایران تحلیلی ارائه می دهد. او به نکاتی ظریف اشاره می کند که دانستنش به درک درست شرایط امروز کشور کمک خواهد کرد.


شبکه ایران / متن کامل سخنان مهم رحیم مشایی در جمع اعضای ستاد یاران خورشید در تحلیل راهبردی دولت های هاشمی، خاتمی، ریشه یابی شکست های پیاپی اصلاح طلبان، انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری، چرایی پروژه حذف احمدی نژاد، ماجرای هسته ای و... که در تاریخ چهارشنبه 4 شهریور 1388 ارائه شده، تقدیم می شود:
 

 بسم الله الرحمن الرحیم

  ابتدا من تقدیر می کنم از زحمات و تلاش های شما که در دوره انتخابات، در یک فضای پرشور در مسیر ابلاغ پیام ها و اندیشه های ریاست محترم جمهور در کشور کوشش کردید و خدا را شاکر هستیم این تلاش های صادقانه و مخلصانه به نتیجه رسید و به بار نشست و بار دیگر برای نظام جمهوری اسلامی ایران، برای ولایت فقیه و برای مردم ارزشمدار این سرزمین، عزت دوباره ای پدید آمد و فرصت بسیار مهمی شکل گرفت تا بتوانیم در راستای فراهم ساختن زمینه های اجرایی و عملیاتی و فکری و نظری و بستر سازی برای جامعه جهانی مهدوی گام های مؤثرتری برداریم 
 

 * ریشه یابی شکست های پیاپی اصلاح طلبان


  موضوع این است که با شکست یا عدم توفیق اصلاحات یا اصلاح طلبان در طول 8 سال که در واقع بعد از 8 سال دوره آقای هاشمی برای گشایش در فضای سیاسی و فکری تلاش های خیلی وسیعی صورت گرفت و البته اثر گذار هم بود و جامعه ما متفاوت و متحول شد، نتیجه و هدف اصلاحات آن طور که در برنامه اصلاح طلبان پیش بینی شده بود محقق نشد.
علت این است که ماجرای مدیریت یک جامعه و کشور یک ماجرای کاملاً پیچیده است. اینکه بخشی از مدیران جامعه بخواهند گفتمانی را در جامعه جاری کنند اگر چه مدیریت به آنها کمک خواهد کرد که فضا بسازند و ابزار و امکانات در اختیار آنها قرار دهد اما وقتی کسی یا جناحی مسئولیت اجرایی کشور را برعهده می گیرد، مسئول بسیاری از امور جامعه است و پاسخ گفتن به همه امور جامعه امر ساده ای نیست و دشواری های خودش را دارد.
به دلایل فراوان که خارج از این بحث است اصلاح طلبان موفق نشدند در فرایند اداره امور جامعه توفیقاتی را در آن حد به دست بیاورند که بتوانند روند دولتهای گذشته را ادامه بدهند.
البته این به معنای آن نیست که ماجرای اصلاحات پایان یافته یا جامعه از اصلاح روی برگردانده اما وقتی کسی در یک بخشی برای اداره امور جامعه متولی و مصداق می شود او باید پاسخگوی بسیاری از امور باشد و اصلاح طلبان در طول 8 سال واقعاً نتوانستند مسایل جامعه را به پیش ببرند
الان من نمی خواهم وارد بشوم و بگویم اصلاحات کجا جلو رفت و کجا عقب ماند؟ چه چیزی درست بود و چه چیزی غلط بود؟ چون همه مؤلفه های اصلاحات که غلط نیست. اصل اصلاح که غلط نیست. اصل تحول که غلط نیست. من نمی خواهم وارد این بحث شوم. ولی با توجه به اینکه بخش مهمی از دو دولت پیش از دوره اصلاحات، در فرایند اصلاحات هم درگیر بود و اصلاً آنها خودشان را پدیدآورندگان اصلاحات می دانستند، با شکست اصلاحات بازگشت به گذشته مورد تردید قرار گرفت که حالا اگر اصلاحات شکست خورده جایگزین و آلترناتیو آن چیست؟ چه چیزی به عنوان جانشین دوره اصلاحات دیده می شود.
در این خصوص اصلاح طلبان طیف های مختلفی بودند و تحلیل های متفاوتی داشتند برآوردهای مختلفی هم داشتند. اما آنچه در بین همه آنها به طور مشترک وجود داشت این تحلیل بود که روند موجود بعد از 8 سال قابل دوام نیست. به همین دلیل شما می بینید که در مدعیان اصلاح و تغییر هم شکاف وجود داشت .
در انتخابات ریاست جمهوری نهم افراد مختلفی به عنوان کاندیدای انتخابات در صحنه حضور پیدا کردند؛ از کسانی که یک مقداری مشی تندتر داشتند تا کسانی که مشی نرم تری داشتند و این طیف تا کارگزاران ادامه می یابد
علت مشکلات اصلاح طلبان این بود که از یک سو آنها از نظر کارکردی در بخش مدیریت جامعه با ضعف های فراوانی مواجه بودند و عدم توانایی آنها در مدیریت آشکار شده بود و از سوی دیگر یک موج جدیدی در اصول گرایان ایجاد شده بود که همزمان با انتخابات شورای دوم در تهران، در شورای تهران رأی آوردند و آقای دکتر احمدی نژاد، شهردار تهران شد.
در طول 2 سال یک فضای جدیدی به وجود آمد و یک موجی از تهران شکل گرفت و به سمت استان ها حرکت کرد و یک فرصتی پدید آمد. البته آن موقع بحث اصولگراها بحث داغی نبود بلکه بحث آبادگران بود و این آبادگران بود که به عنوان یک جریان جدید و نو این موج را ایجاد کرد.
 

* زمینه سازی برای حضور هاشمی در انتخابات نهم ریاست جمهوری
 

در این شرایط اصلاح طلبان دچار مشکل شدند و برنامه ای برای آمدن آقای هاشمی در صحنه انتخابات طراحی شد. هر چند که آقای هاشمی صحنه انتخابات را طوری مدیریت می کند که تا آخرین لحظه سوخت نرود چراکه اقبالی به ایشان برای حضور در انتخابات نبود و کاندیداتوری ایشان در جامعه مورد اقبال عمومی قرار نداشت به همین دلیل اصلاح طلبان نگران بودند که اگر از روزهای اول اسم آقای هاشمی مطرح باشد ممکن است باز یک فرصت سوزی بزرگ دیگری اتفاق بیفتد و یک موج مثبت قویتر برای آبادگران شکل بگیرد. آنان می دانستند که نام آبادگران در مواجهه و مقابله با برخی هسته ها و محفل های سیاسی که مصداق بارزش هم خود آقای هاشمی بود، رونق یافته بنابراین اگر از اول نام آقای هاشمی مطرح می شد این موج سنگین تر می شد لذا آقای هاشمی را در انتخابات نهم ریاست جمهوری تا آخرین لحظات نگه داشتند.
در همین چارچوب اصلاح طلبان سعی کردند موضوع کاندیداتوری آقای هاشمی را پنهان کنند. از سوی دیگر مقام معظم رهبری هم در بیاناتشان تأکید بر نو گرایی و جوان گرایی داشتند که این موضوع، اصلاح طلبان را با محدودیت های بیشتری مواجه کرد چون دیگر در تبلیغ آقای هاشمی رفسنجانی هر کاری برای اصلاح طلبان قابل انجام بود جز اینکه بگویند آقای هاشمی رفسنجانی از جمله جوانان این سرزمین است که این یکی دیگر شدنی نبود.
 

* محسن هاشمی گفت 20 میلیون رأی خاتمی، رأی پدر من است
 

در پایان دوره 8 ساله اصلاحات، فروغ و امید بسیار ضعیفی برای رأی آوری اصلاح طلبان به چشم می خورد زیرا از یکسو مقبولیت اجتماعی آنان بسیار کاسته شده بود و از سوی دیگر، موجی شکل گرفته بود که در رأس آن آقای دکتر احمدی نژاد قرار داشت که بدون ساختار و تشکیلات و حزب و گروه حرکت می کرد.
این وضعیت باعث شد که یک نگرانی بسیار جدی در میان اصلاح طلبان ایجاد شد. در 8 سال اصلاحات یک دوره پرچالش بین کارگزاران و اصلاح طلبان شکل گرفته بود چون کارگزاران معتقد بودند که اصلاحات محصول آنها است و بر همین اساس، رأی اصلاح طلبان به کارگزاران تعلق دارد.
من یادم است که پس از دوم خرداد 76 در ستاد انتخابات وزارت کشور نشسته بودیم و انتخابات برگزار شده بود و آقای خاتمی 20 میلیون رأی آورده بود و این در تاریخ کشور ما بی نظیر بود. ما هرگز انتخاباتی این همه پرشور و با این همه رأی نداشتیم. ما بعد از انقلاب، انتخابات، با رقابت به این شدت نداشتیم و در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 اولین بار بود که رقابتی به این شدت شکل گرفته بود. در همان ایام در وزارت کشور نشسته بودیم که آقای محسن هاشمی آمد. ایشان در ابتدا علیه آقای جنتی سخن گفت و بعد اظهار داشت که رای آقای خاتمی، رأی پدر من است و این رأی، رأی آقای خاتمی نیست. این را من بی واسطه می گویم و خودم آنجا نشسته بودم که آقای محسن هاشمی گفت رأی خاتمی، رأی پدر من است.
کارگزاران به دنبال این بودند که اصلاحات را ادامه دولت آقای هاشمی تلقی کنند انتخابات دوم خرداد 76 که تمام شد در شرایط که رییس جمهور، آقای خاتمی بود رفتند به سراغ آقای هاشمی و از ایشان در مورد ترکیب دولت سؤال کردند. آقای هاشمی هم خیلی شفاف و صریح گفت که به زودی دولت را تشکیل می دهیم. ادبیات آقای هاشمی چنان ادبیاتی بود که گویا دوباره آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور شده است.
البته این رفتار آقای هاشمی رفسنجانی، واکنش های خیلی تندی را در میان نخبگان سیاسی فعال پشت سر آقای خاتمی که در حلقه های اول بودند، ایجاد کرد که بعد آقای خاتمی مجبور شد مصاحبه کند و بگوید که بعد از رهبر در ایران نفر دوم من هستم.
از همین نقطه، جریانی در میان اصلاح طلبان علیه آقای هاشمی شکل گرفت که بعد به یک هجمه خیلی تند و تیز علیه آقای هاشمی و افراد نزدیک به ایشان تبدیل شد تا آنقدر علیه آقای هاشمی، در انتخابات مجلس ششم تبلیغات کرده بودند که ایشان استعفا داد.
البته آقای هاشمی استعفا داد چون نگران بود در انتخاب ریاست مجلس با مشکل مواجه شود. آن زمان، بعضی ها گفتند که آقای هاشمی از حق خودش گذشت یعنی ایثار کرد که در واقع امر، اینطور نبود بلکه فضای مجلس به نحوی بود که ایشان نه به عنوان رییس مجلس و نه به عنوان نایب رییس مجلس رأی نمی آورد و این مسئله، برای ایشان مایه سرشکستگی بود. در حقیقت، دلیل اصلی استعفای آقای هاشمی در انتخابات مجلس ششم همین موضوع بود.
 

* فشار هاشمی رفسنجانی برای تغییر مشی رهبری در اداره امور کشور

آقای هاشمی و برخی از نخبگان سیاسی و مذهبی در کشور، یک زاویه ای را که از ابتدا با مقام معظم رهبری در موضوع مدیریت جامعه داشتند؛ در هشت سال اصلاحات بزرگتر شد.
آقای هاشمی مایل بود از پشتیبانی عمومی و مردمی برای فشار بر رهبری استفاده کند تا مشی رهبری در اداره امور کشور تغییر کرده و آنچه که آنها مایل بودند، اتفاق بیفتد.
در دوم خرداد 76 آنها تلاش می کردند که آقای ناطق به عنوان کاندیدای رهبری معرفی شود و آقای خاتمی به عنوان کاندیدای آزاد مطرح باشد که بعد هم یک رأی خیلی سنگین برای آقای خاتمی نتیجه آن باشد تا همه چیز در آقای هاشمی تمرکز یابد تا آنها از این طریق بگویند که این آقای هاشمی است که از محبوبیت بالای مردمی برخوردار است و لذا فرایند مدیریت جامعه باید تغییر کند.
در انتخابات ریاست جمهوری نهم در سال 84 ، ضعف اصلاح طلبان در منظر افکار عمومی، نداشتن عنصری جدی و مؤثر برای جلب افکار عمومی بودکه نهایتاً در آقای معین متوقف مانده بودند و ایشان هم واقعاً آرای چندانی نداشت و نمی توانست این مسئولیت را برعهده بگیرد ولی برای اصلاح طلبان هم دیگر چاره ای نبود.
 

* ترفند اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم
 

در خصوص کاندیداتوری آقای معین، اصلاح طلبان از خدا می خواستند که شورای نگهبان او را حذف کند تا آنان بتوانند از انتخابات کناره گیری کنند. در این شرایط بود که شکست اصلاح طلبان اثبات نمی شد و می توانستند دوره فترتی را پشت صحنه بمانند و با مظلوم نمایی ادعا کنند که ما را به قدرت راه ندادند اما این حربه آنان با تدبیر مقام معظم رهبری در جریان تائید صلاحیت آقای معین از اصلاح طلبان گرفته شد.
اما یکی دیگر از ماجرای پشت پرده در انتخابات دوره پیش، توجه به این نکته است که در آن شرایط جایی برای آشکار شدن اختلافات بین اصلاح طلبان و کارگزاران نبود زیرا اینها هر دو به آخر خط رسیده بودند و در برابر یک رقیب جدیدی قرار گرفتندکه این رقیب جدید، برای عده ای اصولگراها و در منظر برخی دیگر، فقط شخص احمدی نژاد است و هیچ رقیب دیگری وجود ندارد.
مهم آن است که آنها به این نتیجه رسیده اند که با ورود عده ای به صحنه (نام، تفاوتی نمی کند آیادگران باشد یا اصولگرا) ؛ جایگاه و موقعیت رهبری اهمیت یافته و با افزایش قدرت رهبری، پایه های نفوذ ایشان در صحنه اجرا و سیاست در جامعه نیز تعمیق یافته است. طرف دیگر ماجرا، توجه به این نکته است که در مرحله اول، اصولگرایان در قالب «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب» به وحدتی نرسیدند اما طرف مقابل، تمام تلاش خود را برای نیل به وحدت به کار گرفت و نهایتاً در مرحله دوم انتخابات یعنی با آمدن آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی، عملاً و به طور صد درصد این اتفاق افتاد که دو رقیب مقابل هم قرار گرفتند.
نکته در خور تأمل اینکه هیچ وقت در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی سابقه نداشته که کاندیدایی به این سطح مورد تأیید و تشویق افراد مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جامعه قرار بگیرد و این خیلی عجیب و عمیق بود. تقریباً همه جریانات سیاسی (صرف نظر از اینکه خیلی ها با هم دشمن بودند کاملا مخالف هم بودند) آشکارا اعلام موضع کردند و از آقای هاشمی در دور دوم انتخابات گذشته، حمایت خودشان را اعلام کردند.
حتی خود آقای مهندس موسوی و آقای خاتمی هم به همین صورت مواضع خودشان را اعلام کردند. آنها هم به این نتیجه رسیده بودند که چاره ای جز ممانعت از قدرت گیری جناح مقابل که طرفداران رهبری شناخته می شدند، وجود ندارد.
بحث شورای رهبری، بحث مجلس خبرگان و انتخاب رهبر جدید؛ حرف هایی بود که در آن زمان زده می شد و ادبیات تند و هتاکانه ای که به کار گرفته شد، قصدش تنزل جایگاه ها بود. اما انتخابات برگزار شد و آقای احمدی نژاد انتخاب شد.
حمایت های خارجی و گفت گو ها و مذاکرات خارجی را در انتخابات پیشین هم داشتند اما در این انتخابات بیش از پیش، آشکار شد. آنها با بهره گیری از ظرفیت های رسانه های بیگانه؛ زمینه های جشن، شادمانی و سرور را فراهم کرده بودند اما موفق نشدند این سازماندهی را انجام دهند.
سر این که آقای هاشمی بیاید یا نیاید خیلی بحث شد و اختلافات بسیاری بین آنها وجود داشت. اما خود آقای هاشمی امیدوار بود که در انتخابات پیروز می شود و به همین دلیل هم، به صحنه آمد. البته عده ای در تلاش بودند که آقای هاشمی انصراف دهد. با دو مرحله ای شدن انتخابات و فراگیر شدن موج در روزهای آخر، انصراف آقای هاشمی دیگر معنا نداشت زیرا همه چیز شکل گرفته بود و این، همان هدایت الهی است که کار از دست همه خارج شود.
شکست در انتخابات، ترس و نگرانی عمیقی را در آنها موجب شد به گونه ای که (در ابتدای کار دولت نهم) با استمداد جستن از یک دولت خارجی(عربستان) با تأکید بر اینکه دولت (نهم) نمی تواند و شش ماه بیشتر دوام نخواهد آورد، زمینه را برای شکست دولت فراهم کردند.
مثلاً در مورد پرونده

  • تبیین

جناب مهندس مشایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی