عید برانگیختگی برای زدودن رنجهای بشر
- ۰ نظر
- ۱۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۵۰
باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند؛ با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسهای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرفها مسئله درست نمیشود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و اندیشیدن و حکمتآمیز برنامهریزی کردن، مجموعههای برنامهریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛
در قضیهی هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم «برجام»؛ برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند این منطق را در بین نخبگان جامعه و از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند: از مسئلهی فلسطین صرفنظر کند، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِنظر کند، از مظلومان منطقه -مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین- پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواستههای خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند. معنای این حرف این است که همچنانکه امروز بعضی از کشورهای منطقه و دولتهای منطقه، علیرغم حکم اسلام و علیرغم خواست ملّتهایشان با رژیم صهیونیستی کنار آمدهاند و مسئلهی فلسطین را تحتالشّعاع مسائل دیگر قرار دادهاند، جمهوری اسلامی هم به همین ترتیب عمل کند؛ معنایش این است که همچنانکه امروز بعضی از دولتهای عربی با کمال وقاحت، دست دوستی به سمت دشمن صهیونیستی دراز میکنند، جمهوری اسلامی هم با دشمن صهیونیستی کنار بیاید و آشتی کند.
اینجا گُل منطقه است؛ این گُل منطقه یک روزی یکجا و بهطور کامل در قبضهی آمریکا بوده است و هر کاری آمریکاییها میخواستند نسبت به این کشور و در این کشور انجام بدهند میکردند: غارت میکردند، ثروتهایش را میبردند؛ همهی کارهایی که یک دولت استعمارگر و یک دولت مستکبر با یک کشور ضعیف انجام میدهد، اینها در این کشور انجام میدادند و اینجا را در قبضهی خودشان و در پنجهی اقتدار خودشان داشتند، انقلاب آمده است این کشور را از پنجهی آنها بیرون کشیده، [لذا] کینهی انقلاب از دل سیاست آمریکا خارج نمیشود. آنوقتی دشمنی اینها تمام میشود که بتوانند همان سلطه را بار دیگر در این کشور تجدید کنند؛ هدف این است و دنبال این هستند. البتّه سیاستمدارند، دیپلماتند، کار سیاسی را بلدند و میدانند هر هدفی و مقصودی یک راهی دارد و باید بتدریج حرکت کرد و از راهش وارد شد؛ دارند این کار را میکنند. ما باید چشممان باز باشد، ما باید حواسمان جمع باشد.
ملّت ایران نشان داد که میتواند مقاومت بکند، ملّتهای دیگر [هم] یاد گرفتند و سررشته از دست آمریکا خارج شده است.
اینها میخواهند بیایند آن سنگرهای تخریبشدهی قبلی را دوباره ترمیم کنند و این سنگرهایی را که به دست انقلاب و انقلابیون و جوانها بهوجود آمده است از بین ببرند؛ هدف این است.
من که میگویم «دشمن»، مقصودم دولت آمریکا است؛ تعارف هم نمیکنیم. البتّه
آنها میگویند که ما دشمن شما نیستیم، ما دوست [شما هستیم]. پیام نوروزی به
مردم ما دادهاند و برای جوانهای ما دلسوزی کردهاند؛ یا در کاخ سفید
سفرهی هفتسین پهن میکنند! خب اینها بچّهگولزنی است؛ کسی اینها را باور
نمیکند. از آنطرف تحریمها را حفظ میکنند، از آنطرف وزارت خزانهداری
آمریکا با طرقی که خودشان دارند و خودشان اقرار کردهاند، جوری عمل میکند
که شرکتهای بزرگ، بنگاههای بزرگ و بانکهای بزرگ جرئت نکنند نزدیک بیایند و
با جمهوری اسلامی معامله کنند؛ از آنطرف این کارها را میکنند -تحریم
میکنند و تهدید میکنند- که دشمنی محض است، از آنطرف هم در کاخ سفید سفرهی
هفتسین پهن میکنند یا در پیام عید نوروز میگویند ما برای جوانهای ایرانی
دنبال اشتغال هستیم!
واقعیتهایی وجود دارد: یک واقعیت عبارت است از ظرفیتهای فراوان و سرمایههای فراوانی که در کشور ما وجود دارد؛ هم سرمایههای طبیعی داریم، هم سرمایههای انسانی داریم، هم فرصتهای بینالمللی داریم. امروز کشور ما بهخاطر این سرمایهها ظرفیت پیشرفت فوقالعادهای را در درون خود دارد. این یک واقعیت. امروز جمهوری اسلامی به یک قدرت اثرگذار در سطح منطقه و در مواردی در سطح جهان تبدیل شده است؛ این یک واقعیتی است که وجود دارد. قدر خودمان را بدانیم، ارزش و اهمّیت خودمان را بدانیم، عظمت این ملّت را بدانیم.
دشمن احساس کرده است که کشور ما و ملّت ما از تحریم ضربه میبیند؛ متأسّفانه
خود ما هم این برداشت را در او تقویت کردیم. یک جاهایی و در یک برههای
دائم تحریم را بزرگ کردیم که آقا تحریم است، تحریم است، باید تحریم را
برداریم، اگر تحریم باشد اینجور به ما ضربه میخورد و مانند اینها؛ از
آنطرف هم برداشتن تحریمها را باز تقویت کردیم، بزرگ کردیم، بزرگنمایی
کردیم که اگر تحریمها برداشته بشود این اتّفاق خواهد افتاد، آن اتّفاق
خواهد افتاد؛ اتّفاقاتی که نیفتاد و اگر همینجور هم پیش برویم نخواهد
افتاد. لکن دشمن احساس کرده است که با ابزار تحریم میتواند بر ملّت ایران
فشار بیاورد؛ دشمن این را احساس کرده است. پس آنچه در مقابل ما امروز وجود
دارد عمدتاً عبارت است از تحریم.
ما برای اینکه با تحریم مقابله کنیم چهکار باید بکنیم؟ اوّلِ صحبت عرض
کردم که یک دوراهیای را دشمن نشان میدهد به ما؛ میگوید یا بیایید تسلیم
آمریکا بشوید و هر چه او میگوید گوش کنید، یا فشار و تحریم ادامه پیدا
میکند؛ این یک دوراهی است که گفتیم غلط و دروغ است، امّا یک دوراهی دیگری
وجود دارد: یا بایستی مشکلات تحریم را تحمّل کنیم یا ایستادگی کنیم
بهوسیلهی اقتصاد مقاومتی.
ده اقدام اساسی برای نجات اقتصاد کشور مطرح شده در بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی ۹۵/۰۱/۰۱ |
||
۱ | تمرکز بر فعالیتها و زنجیرههای اقتصادی مزیتدار کشور | بعضی از فعالیتهای اقتصادی مثل مادر میماند و از آن بابهای متعدد اقتصادی و تولیدی گشوده میشود، روی آنها بایستی تمرکز کنند و آنها را باید شناسایی کنند. نقشه راه را مشخص کنند، تکلیف همه را معلوم بکنند. |
۲ | زنده کردن تولید داخلی | آنطور که به من گزارش کردهاند، ما امروز حدود ۶۰ درصد از امکانات تولیدمان تعطیل است. بایستی ما تولید را احیا کنیم. من به مسئولین محترم دولتی مکرر گفتهام که این منتقدینی که هستند را بخواهید و حرفهایشان را بشنوید. گاهی پیشنهادهای خوبی دارند. |
۳ | پرهیز از واردات تضعیف کنندهی تولید داخلی | مثلاً میخواهیم هواپیما خریداری بکنیم،مسئولین دولتی خودشان میگویند که اگر درصدی از این قیمت را در صنایع داخلی هواپیما سرمایهگذاری کنیم، بیشتر از آنکه از خارج بخریم استفاده خواهیم کرد. تولید داخلی هم رشد پیدا میکند. اینکه ما همه چیز را از خارج وارد کنیم و نگاه نکنیم که این واردات ما چه بلایی سر تولیدات داخلی میآورد این خطاست. |
۴ | پرهیز از هدردادن منابع مالیای که پس از برجام باید وارد کشور شود | ما پول هایی داریم در خارج از کشور. نفت فروختیم پولش را به ما ندادند در قضیه برجام بنا بر این شد که این پولها برگردد. البته اکثرش برنگشته است... لکن بالاخره برخواهد گشت... مواظب باشند، صرف خریدهای بیمورد صرف کارهای بی جا صرف اسراف ها؛ صرف این چیزها نشود. |
۵ | دانشبنیان شدن بخشهای مهم و حساس اقتصادی | مثلاً بخش نفت و گاز یا بخش تولید موتور که برای خودرو، هواپیما، قطار و کشتی مورد استفاده است. این بخشهای حساس و مهم، دانشبنیان بشوند. جوانها و دانشمندان ما نشان دادند که میتوانند از آن سطحی که ما در فناوری داریم ما را بالاتر ببرند. خب آن مغزی که می تواند موشک برد بلند را جوری تنظیم کند که با انحراف پنج متر به هدف بخورد در موارد گوناگون دیگر هم میتواند. |
۶ | احیای بخشهای اقتصادی که قبلاً در آنها سرمایه گذاری شده | بعضی از بخشها را ما در گذشته رویش در سرمایهگذاری کردیم، از آنها استفاده بشود. مثلاً در زمینهی نیروگاهسازی یا در زمینه پتروشیمی سرمایهگذاری خوبی کردیم. امروز کشور به نیروگاه احتیاج دارد. کشورهای دیگر هم به نیروگاه ارزانی که ما می سازیم احتیاج دارند. ما دیگر نرویم از بیرون نیروگاه بخریم وارد کنیم یا افرادی بیاوریم برایمان نیروگاه درست کنند. |
۷ | شرط انتقال فناوری در معاملات خارجی | یک شیء تولیدی جدیدی را می خواهند بخرند، ]محصول[ تولیدشده را نخرند آن شیء را با فناوری مخصوص خودش تهیه کنند و بیاورند. در قراردادها به شدت باید این را مورد توجه قرار بدهند. |
۸ | مبارزهی جدی با فساد، ویژهخواری و قاچاق در کشور | حالا یک مجرم اقتصادی را مثلا دستگیر کردند روزنامه ها دربارهاش بنویسند؛ عکس و تفصیلات و چه و چه با اهداف جناحی و سیاسی و اینها. اینها فایده ای ندارد. دو صد گفته چون نیمکردار نیست ... آن فسادی که امروز ممکن است پیش بیاید باید جلوی این را بگیرند. مانع فساد بشوند. قاچاق همینجور است. باید با قاچاق به معنای واقعی کلمه مبارزه کنند. |
۹ | ارتقای بهرهوری انرژی | گفته میشود که اگر ما بتوانیم بهرهوری انرژی را ارتقا بدهیم و صرفهجویی کنیم، صد میلیارد دلار صرفهجویی خواهد شد. مبلغ کمی نیست مبلغ زیادی است. این را جدی بگیرند. |
۱۰ | نگاه ویژه به صنایع متوسط و کوچک | آن چیزی که در متن جامعه اشتغال و تحرک ایجاد میکند، طبقات پایین را بهرهمند میکند، همین صنایع کوچک و متوسط است اینها را تقویت کنند و پیش ببرند. |
کل بیانات در ادامه مطلب
... مجلس خبرگان از لحاظ اهمّیّت اصولی و اساسی و زیربنائی از این هم مهمتر است.
مجلس خبرگان به مسائل جاری کشور کاری ندارد امّا مسئلهی تعیین رهبری است.
چه کسی را رهبر خواهند کرد، چه کسی بنا است تصمیمگیر و سیاستگذار اصلی
کشور باشد؟ این بستگی دارد به اینکه در مجلس خبرگان چه کسانی باشند. مجلس
خبرگان آن مجلسی است که در وقت لازم رهبر را معیّن میکند؛ اگر مردمی باشند
دلبستهی به انقلاب، دلباختهی ملّت، آگاه از توطئههای دشمن، ایستاده و
پایدار در مقابل دشمن یکجور عمل میکنند، اگر خدای نکرده این چیزها نباشد،
جور دیگری عمل میکنند. لذا الان دشمن بر روی مجلس خبرگان هم حسّاس است....
...الان بر سر همین قضیّهی هستهای و این مذاکرات هستهای -که خب حرفها گفته شد، مطالب گفته شد و این جریان طولانی انجام گرفت- همین دو روز قبل از این، مجدّداً بار دیگر یک مسئول آمریکایی گفت ما کاری میکنیم که سرمایهداران و سرمایهگذاران بزرگ دنیا جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. دشمنی را میبینید! آمریکا این است. یکی از هدفهای کسانی که دنبال این مذاکرات بودند -و انصافاً هم تلاش کردند و زحمت کشیدند؛ این کسانی که این مذاکرات را انجام دادند، حقیقتاً زحمت کشیدند، عرق ریختند، واقعاً صرف وقت کردند- گشایش اقتصادی با سرمایهگذاری خارجیها بود؛ [امّا] امروز آمریکاییها جلوی همین را میگیرند. چندین بار تا حالا گفتهاند؛ باز دیروز پریروز، دو سه روز قبل از این، یکی دیگرشان مجدّداً گفت ما کاری میکنیم که سرمایهگذارها جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. اینکه بنده ده بار گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد، معنایش این است؛ اینکه میگوییم اینها غیر قابل اعتمادند، معنایش این است....
علاج کار کشور عبارت است از
بیداری مردم، حفظ انگیزههای ایمانی مردم، بهکار گرفتن جوانان پُرانگیزه و
مؤمن، و تقویت درونی کشور؛ این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی
بشود؛ اقتصادش قوی بشود، علمش قوی بشود، دستگاههای مدیریّتیاش قوی بشود و
بالاتر از همه، ایمانش روزبهروز قویتر بشود. این راه علاج است؛ این همان
راهی است که تا امروز ملّت ایران رفته است. و دشمنانی میخواستند این
انقلاب را، آن روزی که یک نهال باریکی بود از زمین بکَنند و نابود کنند و
نتوانستند، امروز همان نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور:
کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآءِ * تُؤتی
اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۵) امروز انقلاب این است. امروز دشمن
غلط میکند که به فکر برافکندن انقلاب باشد. مردم اتّحاد خودشان را حفظ
کنند، یکپارچگی خودشان را حفظ کنند، یکصدایی خودشان را در دفاع از انقلاب و
اصول انقلاب و آرمانهای انقلاب حفظ کنند؛ مسئولین محترم کشور که علاقهمند
به سرنوشت این کشورند، کار را بهخاطر خدا و برای رضای خدا برای مردم
انجام بدهند؛ به نیروهای داخلی اعتماد کنند و تکیه کنند.
...البتّه ما گفتهایم اقتصاد مقاوتی درونزا و برونگرا است.
من هیچوقت نگفتم دُور کشور حصار بکشیم، امّا این درونزایی را فراموش
نکنید؛ اگر اقتصاد ملّی از درون نجوشد و فوَران نکند، به جایی نخواهد رسید.
بله، تعامل با دنیا در زمینههای اقتصادی خیلی خوب است امّا تعامل
هوشمندانه و تعاملی که معنایش درونزایی اقتصاد باشد. راهش این است که ملّت
بِایستد، مسئولین بِایستند و آگاهانه و هوشیارانه حرکت کنند. جوانهای
عزیز! به توفیق الهی و به فضل الهی، شماها خواهید دید آن روزی را که آمریکا
و بزرگتر از آمریکا و همهی متّحدین آمریکا، در قبال جمهوری اسلامی ایران
هیچ غلطی نخواهند توانست بکنند...
انتخابات هم مظهر خداباورى است، هم مظهر مردمباورى است، هم مظهر خودباورى است.
و اما دربارهى انتخابات که مسئلهى حساس و زندهى این روزهاى ما است. برادران و خواهران عزیزم! ملت عزیز ایران! انتخابات مظهر هر سه باورى است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد: مظهر خداباورى است، چون تکلیف است. وظیفهى ما است، تکلیف ما است که در سرنوشت کشور دخالت کنیم؛ تکتک آحاد ملت این تکلیف را دارند. مظهر مردمباورى است، چون انتخابات مظهر ارادهى آحاد مردم است؛ مردمند که مسئولان کشور را به این وسیله انتخاب میکنند. و مظهر خودباورى است، چون هر کسى که رأى در صندوق مىاندازد، احساس میکند که به سهم خود در سرنوشت کشور دخالت کرده است، به سهم خود تعیین کرده است؛ این خیلى چیز مهمى است. پس انتخابات هم مظهر خداباورى است، هم مظهر مردمباورى است، هم مظهر خودباورى است.
حماسه / رأى به هر نامزدى، رأى به جمهورى اسلامى است؛
اصل مطلب در مسئلهى انتخابات، ایجاد حماسهى سیاسى
است؛ حضور حماسى مردم در پاى صندوقها است. حماسه یعنى چه؟ حماسه یعنى آن
کار افتخارآفرینى که با شور و هیجان انجام میگیرد. هر رأیى که شما به یکى
از این نامزدهاى محترم بدهید - این هشت نفر آقایان محترمى که در صحنه هستند
- رأى به جمهورى اسلامى دادهاید. رأى به هر نامزدى، رأى به جمهورى اسلامى است؛ رأى اعتماد به نظام و سازوکار انتخابات است. اینکه شما وارد عرصهى
انتخابات میشوید؛ چه آن کسى که نامزد ریاست جمهورى است، چه آن کسى که
انتخاب میکند - مثل من و شما - نفْس ورود در این میدان، به معناى اعتماد به
جمهورى اسلامى و اعتماد به سازوکار انتخابات است؛ در درجهى دوم هم، رأى به کسى است که یا شما، یا آن برادر و خواهر دیگر، یا بندهى حقیر تشخیص دادهایم که براى آیندهى کشور مفیدتر از دیگران است.
بیچارهها
دشمنان ما در خارج، بیچارهها در
فکر اینند که از این انتخابات تهدیدى درست کنند علیه نظام اسلامى؛ در حالى
که انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامى است. آنها امید دارند که انتخابات یا
سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامى علاقهاى ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند؛ کمااینکه در سال ۸۸ به دنبال آن انتخابات پرشور، فتنه درست کردند. دشمنان این ملت، دنبال این چیزهایند. اما آنها اشتباه میکنند، مردم ما را نشناختهاند. دشمنان این ملت، روز نهم دى را فراموش کردهاند. آن کسانى که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتى خاموش و مخالف با نظام جمهورى اسلامىاند، یادشان رفته است که سى و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همهى شهرهاى این کشور، جمعیتهاى عظیم به دفاع از نظام جمهورى اسلامى بیرون مىآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. براى اینکه فضاى انتخابات را سرد کنند، هیئتهاى فکرىشان پشت سر رسانهها و سخنگویان سیاسى مىنشینند، مرتب حرف درست میکنند و تحویل رسانهها میدهند. یک روز میگویند انتخابات مهندسىشده است، یک روز میگویند انتخابات آزاد نیست، یک روز میگویند انتخابات از نظر مردم مشروع نیست. نه مردمِ ما را مىشناسند، نه انتخابات ما را مىشناسند، نه نظام جمهورى اسلامى را مىشناسند؛ آنجائى هم که مىشناسند، بىانصافى میکنند و ابائى هم ندارند از این بىانصافى.
استفاده نامزدها از رسانه های دولتی به صورت رایگان و مساوی
در کجاى دنیا - هر کس سراغ دارد، بیاید بگوید - به نامزدهاى گوناگون، از آن چهرههاى معروف تا چهرههاى گمنام، اجازه داده میشود که به طور مساوى از رسانههاى ملى و دولتى کشور استفاده کنند؟ کجاى دنیا چنین چیزى هست؟ در آمریکا هست؟ در کشورهاى سرمایهدارى هست؟ در کشورهاى سرمایهدارى اگر چنانچه عضو این دو حزب یا سه حزب بودند و پشتیبانى سرمایهدارها و کارخانهدارها
و پولدارها و مافیاهاى ثروت و قدرت را با خودشان داشتند، میتوانند تبلیغات
کنند؛ اما اگر نداشتند، اصلاً نمیتوانند تبلیغات کنند. هر کسى که
انتخابات آمریکا را دنبال کرده باشد - بنده دنبال کردهام - این را تصدیق میکند. افرادى بودهاند که مورد حمایت صهیونیستها نبودهاند، مورد حمایت شبکهى سرمایهدارىِ خونخوارِ بینالمللى نبودهاند، هر کارى کردند، نتوانستند وارد میدان انتخابات شوند؛ نه رسانهاى
در اختیار آنها بوده، نه تلویزیونى در اختیار آنها بوده؛ براى هر ثانیه
باید چقدرها خرج کنند. در کشور ما نامزدهاى نمایندگى به طور مساوى و برابر،
بدون خرج کردن یک ریال، مىنشینند آنجا، ساعتهاى متمادى، با برنامههاى گوناگون، با مردم حرف میزنند؛ کجا چنین چیزى در دنیا وجود دارد؟
قانون
براى وارد شدن در عرصهى انتخابات، تنها چیزى که حاکم است، قانون است؛ بر طبق قانون یک عدهاى میتوانند بیایند، یک عدهاى نمیتوانند بیایند؛ قانون معین کرده شرائط چیست، صلاحیتها چیست؛ کسانى که تشخیص صلاحیت میدهند، چه کسانىاند؛ اینها همهاش بر طبق قانون دارد انجام میگیرد. آن دشمن بیرونى مىنشیند، بر همهى این واقعیتها چشم میبندد، حرفى میزند، و - همان طور که بار دیگرى هم گفتم - متأسفانه حنجرههاى بىتقوا و زبانهاى بىتقوا هم همانها را تکرار میکنند. اما ملت ایران به توفیق الهى، با حضور خود، با ایستادگى و عزم راسخ خود، به همهى این ترفندها پاسخ خواهد گفت؛ و پاسخ ملت ایران، پاسخ کوبنده و قاطعى خواهد بود.
خطاب به نامزدها/چگونگی انتقاد/وعدههاى
نشدنى ندهند
یک جمله هم خطاب به نامزدهاى محترم عرض میکنیم. نامزدهاى محترم در این برنامههاى
عمومى، خب زبان به نقد و انتقاد باز میکنند؛ این حق آنها است؛ میتوانند از
هر چیزى که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد
باید به معنى عزم و نیت براى پیمودن آیندهى پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معناى سیاهنمائى و منفىبافى و بىانصافى؛ به این نکته توجه کنند. من به هیچ کس نظر ندارم. از همین ساعت، رسانههاى بیگانه با غیظ و غرضورزى
خواهند گفت: فلانى نظر به زید یا به عمرو یا به بکر یا به خالد داشت. این،
خلاف واقع است؛ من به هیچ کس نظر ندارم؛ من حقایق را عرض میکنم. من به
برادرانى که میخواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت
میکنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معناى سیاهنمائى نباشد؛ به معناى انکار کارهاى بسیار برجستهاى نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهاى قبلى انجام گرفته است و کسانى مثل خود آنها سر کار آمدهاند و شب و روز تلاش کردهاند و آن کارها را انجام دادهاند.
انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت
را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسى سر کار بیاید،
احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در
سالهاى طولانى، در دورهى مسئولیتهاى مختلف دولتها،
هزاران زیرساخت اساسى براى این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده
است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهاى زیربنائى پیشرفت کرده است، امور بسیار
مهم در زمینههاى مختلف برنامهریزى و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کارى میکنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمیشود فقط به بهانهى این که امروز مشکلات اقتصادى داریم، گرانى و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادى هست، تورم هست؛ انشاءالله آن کسى که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گرهها را هم باز کند؛ این که آرزوى ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلى براى مشکلات در نظر خودمان داریم، همهى آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعدههاى
نشدنى ندهند. من به نامزدهاى گوناگون عرض میکنم جورى حرف بزنید که اگر در
خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوى خودتان گذاشتند یا پخش کردند،
شرمنده نشوید؛ جورى وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما
کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد.
کارى را که میتوانید انجام دهید، وعده بدهید.
قانون، هدایتکننده است
رئیس جمهور در کشور ما و طبق قانون اساسى ما، امکانات فوقالعاده زیادى در اختیار دارد. رئیس جمهور امکاناتش در قانون اساسى، امکانات وسیعى است؛ رئیس جمهور بودجهى کشور را در اختیار دارد، همهى ارکان اجرائى کشور را در اختیار دارد، ترتیب اجراى قوانین را در اختیار دارد، توانائى استفاده از همهى افراد صاحبنظر را در سراسر کشور در اختیار دارد؛ رئیس جمهور در همهى
مسائل گوناگون دستش باز است. تنها محدودیتى که براى رئیس جمهور در کشور ما
وجود دارد، محدودیت قانون است؛ قانون فقط به او محدودیت میدهد، که این هم
محدودیت نیست؛ قانون، هدایتکننده است؛ محدودکننده نیست. قانون، راه را نشان میدهد که چگونه حرکت کنیم.
قول بدهند که ...
آن کسانى که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانائى
انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان
بگذارند؛ قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهاى
در هر موردى از مسائل دارند، آن برنامه را براى مردم ارائه کنند؛ قول
بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت؛ قول بدهند که
از همهى ظرفیتهاى قانون اساسى براى اجراى وظیفهى بزرگِ خودشان استفاده خواهند کرد؛ قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت؛ قول بدهند که به مسئلهى اقتصاد - که امروز میدان چالش تحمیلى بر ملت ایران از سوى بیگانگان است - بخوبى خواهند پرداخت؛ قول بدهند حاشیهسازى نمیکنند؛ قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت؛ قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههاى گوناگون، بیش از منافع ملت ایران
اهمیت نخواهند داد. بعضى با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا
عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت
ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشى از این است که شما
هستید، ناشى از این است که جمهورى اسلامى هست، ناشى از این است که امام در
اذهان مردم و در برنامههاى این کشور زنده است، ناشى از این است که روز ۱۴ خرداد - روز رحلت امام - مردم در سرتاسر کشور به جوش و خروش مىآیند؛ عصبانیت آنها مربوط به این چیزها است. عصبانیت دشمن را باید با اقتدار ملى علاج و جبران کرد.
آنچه که مهم است، عزم و اراده، باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود
اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نیاز خود را کم کند، مشکلات خود را برطرف کند، و امروز که مسئلهى اقتصاد مسئلهى اصلى است، بتواند اقتصاد خود را روبهراه کند، دشمن در مقابلهى با ملت ایران بىدفاع خواهد ماند. بههرحال
آنچه که مهم است، عزم و اراده، باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود،
هم براى نامزدهاى انتخابات، هم براى آحاد مردم است. ده روز دیگر برادران
من! عزیزان من! عرصهى یک امتحان بزرگى است و امیدواریم انشاءالله در این امتحان بزرگ، حماسهاى پربرکت و داراى نتائج درخشانى براى این ملت از سوى پروردگار رقم بخورد. «و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلىّ العظیم».
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
نمیدانیم خداى
متعال دلها را به کجا متوجه خواهد کرد؛
من به شما بگویم عزیزان من! این گامى که ملت ایران در چند روز دیگر در پیش
دارد - یعنى گام انتخابات - یکى از همان گامها است که انشاءاللّه بشارتده
گامهاى بعدى است. ما نمیدانیم چه کسى رئیس جمهور خواهد شد، نمیدانیم خداى
متعال دلها را به کجا متوجه خواهد کرد؛ اما میدانیم که حضور مردم در
پاى صندوقهاى رأى - که اعلام حضور قدرتمندانهى این ملت در عرصهى حرکت و
تاخت به سوى آرمانها است - بلاشک به دنبال خود، موفقیتهاى دیگرى را دارد؛
به کشور مصونیت میبخشد، عزت میبخشد، آبروى بینالمللى میبخشد، دوستان شما
را خوشحال میکند، دشمنان شما را ناکام و بدحال میکند.
براى آنها گران تمام خواهد شد
دو سه هفتهى دیگر تا انتخابات راه داریم؛ از مدتها پیش - و حالا شدت
پیدا کرده است - سعى میکنند مردم را نسبت به این انتخابات دلسرد کنند. چرا؟
براى همین است که اگر مردم دلگرم باشند، اگر مردم وارد این میدان شوند،
اگر حرکت پر شور خودشان را مثل همیشه نشان دهند - که انشاءاللّه نشان هم
خواهند داد - براى آنها گران تمام خواهد شد.
به توفیق الهى، این دفعه هم تودهنى خواهند خورد
دربارهى انتخابات ما اظهارنظر میکنند؛ چه کسانى؟ آن کسانى که زندان
گوانتاناموشان مایهى بىآبروئىشان است؛ هواپیماى بدون سرنشینشان بر بالاى
روستاهاى محروم پاکستان و افغانستان، لکهى ننگ در دامانشان است؛ آن کسانى
که جنگافروزى در منطقهى حساس ما و اشغال دو تا کشور مسلمان، جزو
بىآبروگىهایشان است؛ آن کسانى که دفاع و حمایت بىقید و شرطشان از رژیم
جنایتکار صهیونیستى، مایهى خجلت و شرمندگىشان است - اگر بفهمند - اینها
به جمهورى اسلامىِ آبرومند و سرافراز انتقاد میکنند! این اظهارنظرها جواب
ندارد؛ اصلاً در خور اعتناى ملت ایران و مسئولان سرافراز این ملت نیست. اما
براى همهى آحاد ملت ایران و براى همهى ما عبرتانگیز است که ببینید این
انتخابات چقدر براى آنها حساس است. مخصوص این انتخابات هم نیست؛ سى و چند
سال است که هر وقت ما یک انتخاباتى داریم، همین بساط هست؛ همیشه جنجال
میکنند، همیشه سعى میکنند، همیشه هم تودهنى میخورند. از کى؟ از این ملت
بزرگ. به توفیق الهى، این دفعه هم تودهنى خواهند خورد.
ببینیم آن کسى که میتواند براى انقلاب، براى کشور، براى آینده، براى عزت
ملى، براى باز کردن گره مشکلات، براى ایستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در
مقابل جبههى معاندان، و براى الگو کردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان
عالم، بیشتر و بهتر تلاش کند، کیست؟
خب، ما باید خودمان کارهاى خودمان را منظم و مرتب کنیم. مردم نگاه کنند به اظهارات داوطلبان محترمى
که در این میدان وارد شدند، ما هم نگاه میکنیم؛ تشخیص بدهیم، ترجیح بدهیم،
ببینیم آن کسى که میتواند براى انقلاب، براى کشور، براى آینده، براى عزت
ملى، براى باز کردن گره مشکلات، براى ایستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در
مقابل جبههى معاندان، و براى الگو کردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان
عالم، بیشتر و بهتر تلاش کند، کیست؟ ممکن است تشخیص یک آقائى با تشخیص یک
آقاى دیگر مخالف باشد؛ هیچ اشکالى ندارد. این را من به همه بگویم: ممکن است
شما به یکى از نامزدها علاقهمند شوید، رفیقتان به یک نامزد دیگر؛ این
موجب نشود که شما در مقابل هم قرار بگیرید. براى انتخابات و براى گزینش
عالىترین مقام اجرائى در کشور - که بسیار هم حساس است، بسیار هم مهم است -
سازوکارهاى درستى وجود دارد؛ سازوکار قانون. هیچ مانعى ندارد که شما به
یکى علاقهمند باشید، بنده به یکى دیگر علاقهمند باشم؛ شما به او رأى
دهید، من به دیگرى رأى دهم؛ بالاخره اکثریتى هست، اقلیتى هست، ضابطهاى
هست، قانونى هست؛ بر طبق آن عمل خواهد شد. آحاد مردم با هم کدورت بیجا درست
نکنند، به خاطر اینکه این به آن علاقهمند است، این به آن علاقهمند است؛
خب، باشند. خود داوطلبان محترم هم باید رعایت کنند. کار را با حماسه،
با شور، با غیرتمندى، اما بدون چالش، بدون منافرت پیش ببرند. ظرافت کار
اینجا است که ممکن است سکون و سکوت و جمود و خمودگى وجود نداشته باشد، نشاط
باشد، تحرک باشد، در میدان و در عرصه گفتگو باشد - گفتگوهاى گرم و داغ -
درعینحال نفرتپراکنى نباشد؛ این میشود. این یک نکتهاى است که آقایان
داوطلبان محترم خوب است که رعایت کنند.
رفتار داوطلبان در ریختوپاش و خرج و تبلیغاتِ
زیاد از اندازهى لازم
نکتهى دیگر این است که رفتار داوطلبان در ریختوپاش و خرج و تبلیغاتِ
زیاد از اندازهى لازم میتواند ماها و آحاد مردم را نسبت به آنچه که بعداً
پیش خواهد آمد، آگاه و هشیار و بیدار کند. آن کسى که یا از بیتالمال هزینه
میکند، یا از پول مشتبه به حرامِ بعضىها استفاده میکند، نمیتواند اطمینان
مردم را جلب کند؛ به این چیزها خیلى باید توجه کرد.
مبادا در شعارهایمان، ما به زید و عمرو در خارج از این مرزها یا
آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهیم.
در تبلیغات انتخاباتى، در شعارهاى انتخاباتى، آنچه که اهمیت دارد، این
است که مواضع عزتآفرین و صحیح و عاقلانه و حکیمانهى انقلاب و نظام تثبیت
شود. مبادا در شعارهایمان، ما به زید و عمرو در خارج از این مرزها یا
آدمهائى در داخل مرزها، چراغ سبز نشان دهیم. خب، دشمن کار خودش را دارد
میکند؛ علیه کسى، علیه کسانى، و بیشتر از همه علیه خود انقلاب و نظام و
انتخابات لجنپراکنى میکند. البته حنجرههاى بىتقوائى هم در داخل وجود
دارد. در داخل، متأسفانه زبانهاى بىتقوا، قلمهاى بىتقوا و حنجرههاى
بىتقوائى هستند که همان حرفهاى دشمن را که به قصد نومید کردن و افسرده
کردن مردم گفته میشود، تکرار میکنند؛ آحاد مردم به اینها نباید اعتنائى
کنند. فرداى این ملت، فرداى روشنى است. فرداى این انقلاب، فرداى
عزتمدارانهاى است. فرداى این کشور و این ملت، فردائى است که انشاءاللّه
به توفیق الهى براى همه الگو خواهد شد.
وب نوشت تبیین:عزیزان توجه داشته باشید در مقاله های:
و
تفاوت اسلام با اسلام گرایی و فرق معنای لغوی اسلام گرایی و معنای اصطلاحی آن مورد بحث قرار گرفت و اکنون به این تفاوت در بیانات رهبری اشاره می کنیم.
1-اسلام گرایی به معنای لغوی و حقیقی:
در این قسمت رهبری یک سری صفات را برای این نوع اسلام گرایی مطرح میکنند، اگر اسلام گرایی فقط به یک معنا و با یک سری از صفات نیک در دنیا مطرح بود شاید دیگر نیازی نبود که رهبری اسلام گرایی را شرح دهند و توجه داشته باشید که این بیانات مربوط به خطبه های عربی نماز جمعه در تاریخ 1390/11/14 خطاب به مسلمانان سرتاسر دنیا عرض میکنند:
"یک سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملتها براى نخستینبار محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرائى با صفاتى چون ضد صهیونیستى بودن، ضد دیکتاتورى بودن، استقلالطلبى، آزادیخواهى و پیشرفتطلبى در سایهى قرآن، مسیر محتوم و ارادهى قاطع همهى ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربهى سنگین را بر جبههى آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دستنشاندهى منطقه را فروپاشاند، در همین ایام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانهى اسلامى و عربى را در برگرفته است."
2- اسلام گرایی به معنای اصطلاحی:
رهبری در ادامه بیانات نوعی از رفتارها را بیان میکنند و در آخر می فرمایندکه به اینگونه رفتار ها برچسب اسلام گرایی می زنند، و این همان معنای اصطلاحی هست که در دنیا جا افتاده و اسلام گرایی را بدان می شناسند یعنی: افراطىگرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقهاى و قشریگرى.
"حساسترین بخشهاى جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهائى فراگرفته است و همه جا شعار «اللّه اکبر» به گوش میرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمیخواهند؛ سیطره دستنشاندگان و طواغیت را بر خود، دیگر تاب نمىآورند؛ از فقر و عقبماندگى و تحقیر و وابستگى به ستوه آمدهاند؛ سکولاریزم را در سایهى سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بنبست یافتند؛ و البته ملتهاى عرب به دنبال افراطىگرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقهاى و قشریگرى با برچسب اسلامگرائى نیز نیستند."
«کلید واژه «جریان انحرافی» در دو سال گذشته از سوی بسیاری از خواص و سیاسیون در مورد دولت دهم به کار برده شده است؛ این عبارت اگرچه با عدم وقع مردم نتوانسته جایگاه مردمی پیدا کند ولیکن به موازات عدم جایگاه مردمی، در بین خواص جایگاه شناخته شده ای داشته است.»
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
کلید واژه « جریان انحرافی » در دو سال گذشته از سوی بسیاری از خواص و سیاسیون در مورد دولت دهم به کار برده شده است.
این عبارت اگرچه با عدم وقع مردم نتوانسته جایگاه مردمی پیدا کند ولیکن به
موازات عدم جایگاه مردمی، در بین خواص جایگاه شناخته شده ای داشته است!
اگرچه اتهام زنندگان و به کارگیران این عبارت، تا کنون حتی به یک سند مبنی
بر انحراف در دولت دست نیافته اند ولیکن نگاهی به بیانات رهبری معظم انقلاب
نشانگر این حقیقت است که ایشان انحراف از خط امام را در سال ۱۳۹۰ متصور
شده اند و تدقیق در این بیانات به خوبی نشانگر این واقعیت است که رهبری
معظم انقلاب به وجود جریان انحرافی در دولت اعتقادی ندارند ولیکن مصادیق
انحراف را در موضوعی دیگر روشن می نمایند.
مروری بر وقایع مربوط به اواخر فروردین و نیمه اول اردیبهشت ۱۳۹۰ و دورکاری
۶ روزه رئیس جمهور ( که با فضاسازی رسانه ای، خانه نشینی ۱۱ روزه لقب
گرفت!) و کنکاشی در رویه غالب در نیمه دوم اردیبهشت همان سال، مثبت این
موضوع خواهد بود که هدف تمامی جریانات در این مدت، القای انحراف در دولت
بوده است.