جریان انحرافی؛ اسم رمز پروژه حذف جریان مدیریت مردمی
- ۰ نظر
- ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۳۳
شبکه ایران - دکتر عبدالرضا داوری / تحلیل محتوای فضای رسانهای کشور پس از شامگاه آخرین روز اردیبهشت 92 که مقارن با اعلام خبر ردصلاحیت مهندس اسفندیار رحیم مشایی بود ، نشان میدهد که کلید واژه «جریان انحرافی» ناگهان از فضای رسانهای کشور رخت بربسته است، چنان که گویی شبحی که طی دوسال اخیر برسر فضای رسانهای کشور با برچسب جریان انحرافی سایه افکنده بود و احمدینژاد و مشایی را دائما متهم میساخت، ناگهان دود شد و به هوا رفت!
در این رابطه ذکر چند نکته ضروری است:
اول: از اردیبهشت 89 که برای اولینبار سایت رسمی اکبر هاشمی رفسنجانی ، محمود احمدینژاد را با بنی صدر مشابهت داد و جریان حرکت دولت نهم و دهم را جریانی انحرافی نامید تا اردیبهشت 90 که آیت الله محمدتقی مصباح یزدی اطرافیان رئیسجمهور را فراماسونر و شدیدترین خطر از صدر اسلام تا کنون یعنی خطرناکتر از یزید و معاویه و ابن ملجم و شمر و خولی و حرمله و ... لقب داد و بر همین موج تبلیغاتی انواع و اقسام اتهامات و مفاسد مالی و اخلاقی به نزدیکان رئیسجمهور نسبت داده شد، یک امپراطوری عظیم رسانهای ، متشکل از دهها روزنامه و سایت خبری ، تکلیف شرعی خود را لجن مال کردن احمدینژاد و مشایی می دانست و در یک حاشیه امنیت کامل به هتاکی و اتهامزنی مشغول بود و حتی با تذکر رهبر عزیز انقلاب نیر ترمز ماشین تهمت زنندگانی که خود را تابع رهبری معرفی میکنند کشیده نشد!
این امپراطوی عظیم رسانهای علاوه بر آنکه همه روزه سخنان لشکری از چهرههای سیاسی و امنیتی را روانه صفحات خود میساخت، با خبرسازیهای بیپایه و غیرمستند و عملیات روانی مبتنی بر منبع سیاه، مداوما سیلی از اتهامات را به سمت احمدینژاد و نزدیکانش، بویژه اسفندیار رحیم مشایی که با برچسب «لیدر جریان انحرافی» او را مینواختند، جاری میساختند.
این جریان که تاکتیکش مبتنی بر آموزه گوبلزی «دروغ بزرگ» بود، تلاش کرد تا از یک سو با انتشار گزارههای شبه نظری در حمله به مهندس مشایی وی را متهم به فراماسونری، احساسات شووینیستی، ضدانقلابیگری و مرتبط با فتنهگران نموده و از سوی دیگر تصویری راسپوتین گونه از مهندس مشایی تصویر کند که همه تصمیمات دولت زیر سایه او اتخاذ میشود و در دولت کسی بدون اجازه مشایی قطرهای آب نمی نوشد!
طی سه سال گذشته رسانهای را نمی دیدید که خبری در خصوص جریان انحرافی منتشر نکرده باشد تا آنجاکه در بعضی ایام که این امپراطوری دروغ پرداز با کمبود سوژه روبرو میشد به ابتذال خبری میافتاد از واردات گوسفند توسط جریان انحرافی سخن می گفت!
دوم: پایین آمدن فتیله برچسب زنی علیه مهندس مشایی با اسم رمز «جریان انحرافی» بلافاصله پس از اعلام ردصلاحیت وی این گمانه را تقویت میکند که مدیران امپراطوری رسانهای کشور و رانندگان ماشین اتهام زنی که در سه سال اخیر تمام تلاش خود را برای انهدام شخصیت مهندس مشایی مصروف نمودند تا کسی جرأت نداشته باشد از صلاحیتهای مشایی سخن بگوید اکنون مأموریت خود را پایان یافته میبینند و بر همین اساس توپخانههایشان را از اول خرداد 92 خاموش ساختند، غافل از آنکه تاریخ هرگز نمیخوابد و بهزودی درباره عملکرد این جریان مخوف رسانهای قضاوت خواهد نمود.
پایان مأموریت این امپراطوری رسانهای و خاموش شدن توپخانه اتهامزنی با برچسب جریان انحرافی بلافاصله بعد از اعلام ردصلاحیت مهندس مشایی، عکس تاریخی شاپور ریپورتر فرمانده عملیات رسانهای سرویس امنیتی انگلستان در دادگاه مرحوم مصدق را به خاطر نگارنده آورد. آنجا که شاپور ریپورتر پس از دوسال اتهامزنی رسانهای و اختلافافکنی سیاسی از طریق شبکه بدامن در دادگاه مصدق حاضر شد و در حاشیه عکس یادگاری خود نوشت: Mission accomplished (مأموریت انجام شد!)
«کلید واژه «جریان انحرافی» در دو سال گذشته از سوی بسیاری از خواص و سیاسیون در مورد دولت دهم به کار برده شده است؛ این عبارت اگرچه با عدم وقع مردم نتوانسته جایگاه مردمی پیدا کند ولیکن به موازات عدم جایگاه مردمی، در بین خواص جایگاه شناخته شده ای داشته است.»
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
کلید واژه « جریان انحرافی » در دو سال گذشته از سوی بسیاری از خواص و سیاسیون در مورد دولت دهم به کار برده شده است.
این عبارت اگرچه با عدم وقع مردم نتوانسته جایگاه مردمی پیدا کند ولیکن به
موازات عدم جایگاه مردمی، در بین خواص جایگاه شناخته شده ای داشته است!
اگرچه اتهام زنندگان و به کارگیران این عبارت، تا کنون حتی به یک سند مبنی
بر انحراف در دولت دست نیافته اند ولیکن نگاهی به بیانات رهبری معظم انقلاب
نشانگر این حقیقت است که ایشان انحراف از خط امام را در سال ۱۳۹۰ متصور
شده اند و تدقیق در این بیانات به خوبی نشانگر این واقعیت است که رهبری
معظم انقلاب به وجود جریان انحرافی در دولت اعتقادی ندارند ولیکن مصادیق
انحراف را در موضوعی دیگر روشن می نمایند.
مروری بر وقایع مربوط به اواخر فروردین و نیمه اول اردیبهشت ۱۳۹۰ و دورکاری
۶ روزه رئیس جمهور ( که با فضاسازی رسانه ای، خانه نشینی ۱۱ روزه لقب
گرفت!) و کنکاشی در رویه غالب در نیمه دوم اردیبهشت همان سال، مثبت این
موضوع خواهد بود که هدف تمامی جریانات در این مدت، القای انحراف در دولت
بوده است.