این صحنه تغییر خواهد کرد / سرمقاله روزنامه شهروند
شبکه ایران / عبدالرضا داوری: تصمیم
شورای محترم نگهبان در حذف اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی از
گردونه رقابتهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ، شگفتی جمع کثیری از
کارشناسان و تحلیلگران سیاسی را برانگیخت. در این یادداشت بنا دارم از
منظر مفهوم تعادل ، تحلیل منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران و نیز اشاراتی
به مولفه نمایندگی سیاسی ، تصمیم اخیر شورای نگهبان را ارزیابی نموده و
نشان دهم که بی توجهی به سه مبنای فوق ، تصمیم شورای نگهبان را در معرض
ناپایداری قرار داده و بر همین اساس پیش بینی میشود که صحنه کنونی
انتخابات خرداد 92 دچار تغییرات جدی خواهد شد.
1- ضرورت دگرگونی صحنه انتخابات از منظر مفهوم تعادل:
با
تصمیم شورای نگهبان اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی از میز
رقابتهای انتخاباتی به حاشیه رانده شده و 8 نفر دیگر در مرکز میز انتخابات
باقی مانده اند. از آنجا که وزن سیاسی و تاثیرگذاری هاشمی رفسنجانی و رحیم
مشایی به دلیل نمایندگی دو گفتمان اصلی رقیب در کشور به حاشیه میز
انتخابات رفته است بسیار بیشتر از وزن سیاسی و تاثیرگذاری همه 8 کاندیدای
حاضر در مرکز میز انتخابات است. به نظر می رسد گشتاوری حول محور مرکزی میز
انتخابات به دلیل تفاوت فاحش دونیروی حاضر در مرکز و حاشیه میز انتخابات
ایجاد شده و صحنه کنونی را دگرگون سازد.
2- ضرورت دگرگونی صحنه انتخابات از منظر تحلیل منابع قدرت در جمهوری اسلامی ایران:
منابع
سه گانه قدرت در جمهوری اسلامی ایران عبارتند از حزب الله (شامل سپاه ،
بسیج و هیئات مذهبی) ، روحانیت و توده های مردمی. طی دو دهه اخیر هاشمی
رفسنجانی به خوبی توانست پایگاه روحانیت به مثابه یک منبع قدرت را به خود
متمایل سازد. محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی نیز به دلیل سیاستهای
مردمگرایانه در دولتهای نهم و دهم توانستند به عنوان چهره های متکی به
منبع قدرت توده های مردمی در سپهر سیاست ایران معرفی شوند.
اکنون با
تصمیم شورای نگهبان در حذف هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی ، تنها منبع قدرت
حاضر در عرصه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ، منبع قدرت حزب الله است که
ظاهرا از سوی سعید جلیلی نمایندگی می شود. بر همین اساس تصمیم شورای نگهبان
موجب شده است که منبع قدرت روحانیت و توده های مردمی از عرصه انتخابات حذف
شده و تعادل نسبی در این عرصه به هم خورده است که همین موضوع ضرورت
دگرگونی صحنه انتخابات را برجسته میسازد.
3- ضرورت دگرگونی صحنه انتخابات از منظر مولفه نمایندگی سیاسی:
اگر
معنای حماسه سیاسی را مشارکت حداکثری بدانیم ، مشارکت حداکثری تنها در
بستر رقابت حداکثری شکل می گیرد. رقابت حداکثری نیز در شرایطی محقق می شود
که کاندیداهای موجود هریک بتوانند طبقات و اقشار مختلف اجتماعی کشور را
نمایندگی کنند و صدای همه آحاد جامعه در عرصه انتخابات شنیده شود.محمود
احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی در سالهای اخیر نماینده واقعی طبقه متوسط
و فرودست جامعه ایرانی بوده و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز نماینده واقعی طبقه
فرادست و کارفرمایان ایران است.هیچ یک از 8 کاندیدای حاضر نیز توانایی
نمایندگی کامل این دوطبقه تعیین کننده در عرصه انتخابات را ندارند فلذا حذف
هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی از عرصه رقابتهای انتخابات 92 به مفهوم حذف
پژواک صدای طبقات اصلی مقوم جامعه ایرانی است و طبیعتا بحران نمایندگی
سیاسی را در پی خواهد داشت که از این منظر نیز دگرگونی صحنه انتخابات ضروری
به نظر می رسد.