فکر بهار
شبکه ایران / حجت الاسلام بهمن شریف زاده، در یادداشتی به تشریح فکر و گفتمان بهار پرداخته اند. متن کامل این یادداشت به این شرح است:
السلام علی ربیع الانام و نضرة الایّام
درود بر رادمردی که با بازخوانی واژه بهار، فکر بهار را در ساحت اندیشه به جوشش درآورد و درود بر مرد همیشه بهاری که آمدنش، نوری برای دوستان و دودی به چشم دشمنان خواهد شد.
بازخوانی واژه بهار توسط ریاست محترم جمهور، دکتر احمدی نژاد، سبب شد که فکر بهار در ساحت اندیشه بسیاری از منتظران حقیقت به جوشش درآید. پرسشهای بسیاری بر مدار بهار شکل گرفت و افکار فراوانی پیرامون این پرسشها به وجود آمد. کثرت اندیشه سبب شد بهار از ساحت اندیشه به ساحت شورانگیز دل راه یابد و رایحه آن به مشام جان برسد. وقتی بهار به ساحت دل راه یافت، ذکر شد؛ زیرا ذکر، فعل دِل است نه رفتاری از جنس گفتار .
و ذکر بهار، ذکر خداست؛ چنان که فرمودند: یاد ما، یاد خداست (ذِکرنا ذکرالله) و بهار هستی، نام و وصف آخرین ذخیره خداست؛ پس خدا را با یاد بهار هستی یاد کنید تا او شما را با وزش نسیم بهار یاد کند که او خود گفته است: «اذکرونی اَذکرکم» خداوند آنگونه ما را یاد می کند که ما او را یاد می کنیم و اگر عمیق بیندیشیم و چشم دل باز کنیم، می بینیم که بین این دو یاد، وحدتی باشکوه برقرار است، پس وقتی او را با یاد بهار هستی یاد کردی، پاسخی از سنخ بهار خواهی گرفت. آری آنقدر ذکر بهار بگویید تا نسیم بهار را احساس کنید.
سلام بر تو ای بهار انسانها و خرّمی دورانها
و آنگاه که نسیم بهار هستی بر تو وزیدن بگیرد، بهاری می شوی، سرتا پا شور و امید. مردان بهاری، ذاکران واقعی بهار هستند که پیوسته بهار را به دل یاد می کنند و وزش نسیم بهار را احساس می کنند. قلبی امیدوار و سری پرشور دارند. پای تفسیرشان که می نشینی، زنده می شوی، جان می گیری، بهاری می شوی. آنها جهان را رو به روشنایی و پشت بر تاریکی می بینند. با آنها که هستی، امیدواری و آرزوهای خویش را نزدیک به برآورده شدن احساس می کنی. آنها به تو می آموزند که فرآیند حرکت جهان، ترقی و تعالی است نه تنزل و سقوط؛ زیرا ارادۀ حاکم بر حرکت جهان را، ارادۀ بهار هستی و تدبیر امور جهان را به دست با کفایت او می بینند.
فراز و نشیب های روزگار دلسردشان نمی کند و به لطف بهار زنده و امیدوارند. در آرزوی بهار نفس می کشند و به اشتیاق آن گام بر می دارند و نیک می دانند که حرکت جهان به آن سو ادامه می یابد.
رونق باغ می رسد، چشم و چراغ می رسد غم به کناره می رود، مه به کنار می رسد
تیر روانه می رود، سوی نشانه می رود ما چه نشسته ایم پس، شه ز شکار می رسد
و این تفاوت گویش بهار و مردان بهاری با دیگر گویش ها از انتظار بهار هستی است که مردان بهاری، هر روز جهان را بهتر از روز گذشته می بینند و رایحه بهار را بیشتر استشمام می کنند؛ ولی منتظران غیربهاری، حرکت جهان را رو به تاریکی می پندارند و جهان را در سراشیبی سقوط معرفی می کنند. اندک امیدی اگر داشته باشی با شنیدن سخن آن ها، مبدل به یأس می شود و جز اندوه چیزی برایت نمی گذارند. اما مردان بهاری، امیدوارت می کنند، نشاطتت می بخشند و به حرکتت در می آورند. پس بیاییم به مردان بهاری نظر افکنیم، به بهار بیندیشیم و ذکر بهار را در دل بپرورانیم تا با وزش نسیم بهار که پاسخ خداوند بر ذکر ما است، امیدوار شویم، شور گیریم و به نشاط آییم.
تو ای کبوتر حرم، ترانه های صبحدم بخوان که های و هوی تو، بوی بهار می دهد